• مجتمع درمانی تخصصی آهنگ سلامتی

مکانوتراپی

سالن ورزش

مکانوتراپی یا تمرین درمانی عبارت است از کاربرد اختصاصي حرکات Active و Passive يا انقباض عضلات بدن جهت افزايش حداکثر عملکرد عضلاني ـ اسکلتي(Musculoskeletal)

اين قسمت شامل وسائل زير است :
• وسائل تعليق درماني (Suspension therapy) جهت انجام حرکات فعال و غيرفعال و فعال مقاومتي يا کمکي به کمک وزنه ، فنر، قرقره ، طناب و تعليق عضو آسيب ديده.
• چرخ شانه(Shoulderwheel) جهت تمرينات شانه.
• پارالل جهت آموزش راه رفتن در بيماران UMN و LMN و پس از شکستگيهاي اندام های تحتانی.
• صندلي کوادريسپس يا ميز عضله چهار سر جهت تقويت عضلات اطراف مفصل ران.
• ساير وسائل مکانيکي جهت تقويت عضلات و افزايش دامنه حرکتي مفاصل.

در اينجا لازم است اشاره اي به اهداف برنامه توانبخشي با تأکيد بر تمرينات درمانی بپردازيم.
اگر تراپیست بطور معمول چند جزء پايه اي را مورد توجه قرار دهد ،طراحي يک برنامه توانبخشي مؤثر نسبتاٌ ساده است . اين اجزاء پايه اي که بايد در اهداف برنامه توانخشي در نظر گرفته شوند عبارتند از :
1ـ کنترل تورّم به دنبال ضايعه
2ـ کاهش درد يا به حداقل رساندن آن
3ـ باز گرداندن دامنه حرکتي کامل
4ـ باز گرداندن يا افزودن قدرت ، تحمّل يا توان عضلاني
5ـ برقراري مجّدد کنترل عصبي ـ عضلاني
6ـ بهبود تعادل
7ـ حفظ تناسب قلبي ـ ريوي
8 ـ پيشرفت هاي عملکردي مناسب

کنترل تورم بدنبال ضایعه

يکي از مشکلات متداول تمام صدمات تورّم است. تورّم ميتواند در اثر چند عامل شامل خونريزي ، افزايش توليد مايع سينوويال ، تجمّع التهابي بعلّت فراورده ها يا ترکيبي از چند عامل مذکور ايجاد شود. تورّم با افزايش فشار در ناحيه آسيب ديده ، سبب ايجاد درد ميشود و از سوي ديگر ميتواند باعث مهار عصبي ـ عضلاني شده ، انقباض عضلاني را تضعيف نمايد. بيشترين احتمال تورّم در 72 ساعت اول پس از آسيب مي باشد . با توجه به اينکه تورّم روند طبيعي التيام را به تأخير مي اندازد، لذا هر اقدامي که در کمکهاي اوليّه درماني انجام مي‌شود ، بايد معطوف به کنترل تورّم باشد . چنانچه تورّم بطور اولّيه در مرحله حاّد ضايعه کنترل شود ، مدت زمان مورد نياز توانبخشي احتمالاٌ تا حد قابل ملاحضه اي کاهش مي يابد.


براي کنترل تورّم و محدود کردن آن تا حد قابل ملاحضه اي از تکنيکهاي زير استفاده مي‌شود :
• محدود کردن فعاليت يا استراحت (Rest)
• يخ (Ice): در تمام موارد درگيري دستگاه اسکلتي ـ عضلاني يخ درمان اوليه انتخابي ميباشد. اين بحث در بخش الکترو تراپي تشريح ميگردد.
• فشار(Compression)
• بالا نگاه داشتن عضو(Elevation): بخش آسيب ديده بويژه اندام آسيب ديده بايد جهت حذف اثرات جاذبه برتجمّع خون در اندامها بالا نگاه داشته شود.و بر اساس آنچه گفته شد اصل PRICE را همواره جهت کاهش و کنترل تورّم بايد مدّ نظر قرار دهد.

کنترل درد

زمانيکه يک صدمه اتفّاق می افتد بيمار درجاتي از درد را تجربه ميکند. ميزان درد بواسطه شدّت صدمه ، پاسخ فرد به درد و درک درد و حوادثي که در آنها ضايعه روي ميدهد تعيين ميشود. تراپیست ميتواند بطور مؤثر درد حاّد را بلافاصله پس از صدمه با استفاده از تکنيک PRICED تعديل کند. از سوي ديگر داروهاي مختلفي که پزشک براي کمک به کاهش درد تجويز ميکند نقش بسيار حياتي در اين امر ايفا ميکنند. درد پايدارميتواند تمرينات تقويتي يا انعطاف پذيري را بسيار دشوارسازد و بنابراين در روند توانبخشي تداخل نمايد. تراپیست بايد بطور معمول در حين هر يک از جلسات درماني، وجود درد را بررسي نمايد . استفاده از مداليته هاي درماني مناسب – نظير تکنيکهاي سرما درماني ، گرما درماني و جريانهاي تحريک الکتريکي- در تمام طول روند توانبخشي به تعديل درد کمک خواهد نمود.سرعت پيشرفت تا حد زيادي بواسطه درد تأمين خواهد شد. در هنگام آسيب اوليه ، درد شديد بوده و با پيشرفت التيام تمايل به کاهش و نهايتاٌ فروکش نمودن دارد. هر گونه تشديد درد، تورّم يا ديگر نشانه هاي باليني در حين يا به دنبال يک تمرين يا فعاليّت خاّص ، بيانگر آن است که بار(Load) تمرين براي سطح التيام بافتي يا شکل گيري مجدّد(Remodeling) بسيار زياد است

 

بازگرداندن دامنه حرکتي

بدنبال آسيب به مفصل ،همواره درجاتي از کاهش حركت وجود خواهد داشت. اين كاهش حركت ميتواند به چند عامل پاتولوژيك نسبت داده شود كه از آن جمله مقاومت تاندوني- عضلاني (عضله، تاندون، فاسيا) در برابر كشش ، كونتر كچر (جمع شدگي) بافت نرم (ليگامانها، كپسول مفصلی) يا تركيبي از اين دوميباشند. براي تراپیست بسيار مهّم است كه به طور دقيق مفصل آسيب ديده را ارزيابي نمايد تا تعيين كند آيا حركت بعلّت بازدارنده هاي حركتي فيزيولوژيك شامل واحدهاي تاندوني- عضلاني محدود شده يا اينكه بعّلت محدوديّت در حركات فرعي (آرتروكينماتيكهاي مفصل) شامل ليگامانها و كپسول مفصلي ميباشد. اگر حركات فيزيولوژيك محدود شده باشند بيمار بايد در تمرينات كششي طرّاحي شده جهت بهبود انعطاف پذيري شركت كند. تمرينات كششي بايد در تمام موارد مقاومت واحد تاندوني ـ عضلاني نسبت به كشش به كار روند. اگر حركات فرعي به علّت مقاديري محدوديّت در كپسول يا ليگامان محدود شده باشد تراپیست بايد در برنامه درماني از تكنيكهاي تركشن و موبيليزاسیون استفاده نمايد. زمانيكه يك ساختمان مفصلي سفت وجود دارد ، بايد از تكنيكهاي موبيليزاسيون استفاده كرد. بطور سنّتي ،برنامه هاي توانبخشي تمايل به تمركز بيشتر روي حركات فيزيولوژيك پاسيو دارند بدون آنكه توجه زيادي به حركات فرعي داشته باشند.

 

بازگرداندن قدرت، تحمّل و توان عضلاني

قدرت ،تحمّل و توان عضلاني از جمله ضروري ترين عوامل جهت بازگرداندن عملكرد بخش آسيب ديده بدن به وضعيت پيش از ضايعه ميباشد . تمرينات ايزومتريك ، مقاومتي پيش رونده و ايزوكنتيك ميتوانند در توانبخشي مفيد باشند. يك هدف عمده ، اجراي تمرينات تقويتي در طول دامنه حركتي كامل بدون درد است .
تمرين ايزومتريك: تمرينات ايزومتريك عموماٌ در مرحله اوّليه توانبخشي زمانيكه يك مفصل در دوره اي از زمان بيحركت ميشود ، به كار ميروند.هنگاميكه استفاده از تمرينات مقاومتي در طول دامنه حركتي كامل باعث بدّتر شدن آسيب ميشوند ، تمرينات ايزومتريك سودمند ميباشند. ايزومتريكها قدرت استاتيك را افزايش داده و به كاهش ميزان تحليل عضلاني (Atrophy) كمك مينمايند .همچنين ايزومتريكها ميتوانند با عمل پمپ عضلاني جهت خارج سازي مايع و ادم، تورّم را كاهش دهند .
تمرينات مقاومتي پيش رونده:تمرينات مقاومتي پيش رونده متداولترين تكنيكهاي تقويتي در برنامه توانبخشي ميباشند تمرينهاي مقاومتي پيش رونده ممكن است بااستفاده از وزنه هاي آزاد ، دستگاههاي تمرين يا تيوبهاي لاستيكي انجام شوند.تمرين مقاومتي پيش رونده ازنوع انقباضات ايزوتونيك ممكنست بشكل كانسنتريك (كوتاه شونده)يا اكسنتريك (طويل شونده) باشند. در يك برنامه توانبخشي تراپیست بايد از هر دو دسته تمرينات تقويتي كانسنتريك و اكسنتريك استفاده نمايد. بطور سنتّي ، تمرين مقاومتي پيش رونده عمدتاٌ روي جزء كانسنتريك تمركز دارد.
تمرين ايزوكنتيك:تمرين ايزوكنتيك بطور متداول در روند توانبخشي بكار ميرود. اين تمرين اغلب در مراحل نهايي توانبخشي گنجانده ميشود. ايزوكنتيكها از يك سرعت ثابت توأم با يك مقاومت تطبيق پذير جهت فراهم آوردن حدّاكثر مقاومت در طول دامنه حركتي استفاده ميكنند. تمرين ايزوكنتيك بطور متداول بعنوان ملاكي جهت بازگشت بیمار به فعاليّت عملكردي پس از آسيب استفاده ميشود .
تمرين زنجيره حركتي باز در مقابل بسته : مفهوم زنجيره حركتي با ارتباطات عملكردي آناتوميك موجود در اندامهاي فوقاني و تحتاني سروكار دارد. زمانيكه دست يا پا با زمين يا سطوح ديگر تماس نداشته باشد، يك زنجيره حركتي باز وجود دارد. در يك زنجيره حركتي بسته پا يا دست در وضعيت تحمّل وزن قرار دارد. بسياري از تراپیستها استفاده از تكنيكهاي حركتي زنجيره بسته را بعنوان درمان انتخابي برگزيده اند. تمرينات زنجيره حركتي بسته تركيبي مختلف از تمرينات ايزومتريك ، كانسنتريك ، و اكسنتريك را بكار ميگيرد كه بايد بطور همزمان در گروههاي عضلاني مختلف داخل زنجيره صورت پذیرند.

 

برقراري مجدّد كنترل عصبي ـ عضلاني

برقراری مجدّد کنترل عصبی – عضلانی بايد يك ملاحضه عمده براي تراپیست در تمامي برنامه هاي توانبخشي باشد. توانائي حسّ وضعيّت مفصل در فضا بوسيله گيرنده هاي مكانيكي واقع در عضلات و مفاصل به انضمام اطّلاعات ورودي جلدي ، بينائي و شنوائي وساطت ميشود . كنترل عصبي ـ عضلاني جهت تفسير و هماهنگ كردن اطّلاعات مربوط به حسّ عمقي و حسّ حركت به دستگاه عصبي مركزي متكّي است تا بدين ترتيب تك تك عضلات و مفاصل را جهت ايجاد حركتي هماهنگ کنترل نمايد.
بدنبال آسيب و استراحت و بيحركتي متعاقب آن، دستگاه عصبي مركزي فراموش ميكند كه چگونه بر روي اطّلاعات ورودي از گيرنده هاي مكانيكي عضله، مفصل و نيز ورودي جلدي، بينائي و شنوائي عمل نمايد. منظور از كسب مجدّد كنترل عصبي ـ عضلانی بازيابي مجدّد توانائي جهت دنبال نمودن برخي الگوهاي حسّي معيّن شده ميباشد . كنترل عصبي ـ عضلاني تلاش ذهن براي فراگيري كنترل آگاهانه يك حركت خاّص توسّط بدن ميباشد. تكرار يك حركت خاّص با الگوي طرح ريزي شده ، دشواري اجراي آنرا بطور پيشرونده اي كاهش داده و در نتيجه به تمركز كمتري نياز دارد تا اينكه حركت بطور اتوماتيك درآيد . اين امر نيازمند تكرارهاي بسيار زياد همان حركت و پيشرفت گام به گام از حركات ساده به پيچيده ميباشد. تمرينات تقويتي بويژه آنهايي كه كاربردي تر هستند نظير تمرينات زنجيره حركتي بسته براي برقراري مجدّد كنترل عصبي ـ عضلاني ضروري می باشند. در نظر گرفتن كنترل عصبي- عضلاني در تمام طول روند بهبودي مهّم است ، اما شايد حين مراحل اوّليه برنامه توانبخشي جهت اجتناب از آسيب مجدّد بيشترين اهميّت را داشته باشد.

 

تعادل

تعادل شامل تداخل پيچيده اي از نيروهاي عضلاني ، اطّلاعات حسي ـ عصبي دريافت شده از گيرنده هاي مكانيكي و اطّلاعات بيومكانيكي ميباشد. توانائي حسّ تعادل و ثبات پوسچرال براي كسب مجدّد مهارتهاي حركتي پيچيده ضروري است . بیمارانی كه متعاقب آسيب دچار كاهش حسّ تعادل و فقدان ثبات پوسچرا ل ميگردند ، ممكن است از اطّلاعات پرو پريوسپتيو (حسّ عمقي)و حسّ حركت كافي برخوردار نباشند و يا ممكن است دچار ضعف عضلاني باشند كه هر دو عامل مي تواند توانائي ايجاد يك پاسخ تصحيحي مؤثر را در هنگام عدم تعادل محدود نمايد. يك برنامه توانبخشي بايد شامل تمرينات عملكردي مشتمل برآموزش تعادل و پروپريوسپتيو باشد تا بيمار را براي بازگشت به فعاليت آماده سازد . شكست در برطرف نمودن مشكلات تعادل ميتواند مريض را مستعّد آسيب مجدّد نمايد.

 

حفظ تناسب قلبي ـ ريوي

شايد فراموش شده ترين جزء برنامه توانبخشي، حفظ تناسب قلبي ـ ريوي است .هنگاميكه آسيبي رخ ميدهد تناسب قلبي ـ ريوي ميتواند به سرعت كاهش يابد. بنا براين، تراپیست بايد فعاليّتهاي ديگري را طرّاحي يا جايگزين نمايد تا به بيماراجازه حفظ سطوح موجود تناسب قلبي- ريوي در دوره توانبخشي داده شود.
بسته به ماهيّت ضايعه، برخي فعاليّتها ميتوانند در حفظ سطوح تناسب به بيمار كمك كنند. زمانيكه آسيب اندام تحتاني وجود دارد (بمنظور حفظ تناسب قلبي- ريوي)، بايداز فعاليّتهاي بدون تحمّل وزن استفاده نمود. فعاليّتهاي داخل استخر روشي عالي براي توانبخشي ضايعه ميباشند. همچنين، دوچرخه زدن (ركاب زني )ميتواند دستگاه قلبي ـ ريوي را تحت استرس مثبت قرار دهد.

 

پيشرفتهاي عملكردي (فانكشنال)

هدف هر برنامه توانبخشي بازگرداندن فعاليّت طبيعي متعاقب آسيب است. پيشرفتهاي عملكردي شامل يكسري فعاليّتهاي بتدريج پيشرونده است كه براي آماده سازي فرد بيمار جهت بازگشت به زندگي روزمرّه طرّاحي مي شوند.هر فعاليت آغاز شده جديد بايد به منظور تعيين توانائي بيمار در انجام آن و سطح تحمّل فيزيكي وي بدقّت توسط تراپیست كنترل گردد. چنانچه فعاليّتي سبب درد يا تورّم بیشتر نشود، سطح فعالیّت باید پیشرفت داده شود و فعاليّتهاي جديد تا حدّ امكان سريعاٌ آغاز گردند.
پيشرفتهاي عملكردي بتدريج به بيمار كمك خواهند نمود تا دامنه حركتي طبيعي بدون درد را كسب نمايد، سطوح مناسب قدرت را بازگرداند و در تمام طول برنامه توانبخشي كنترل عصبي ـ عضلاني را مجدّداٌ بدست آورد.
آنچه بيان گرديد گواهي بر اين مدّعاست كه بيمار جهت انجام فعاليِّتهاي هدفمند، افزايش تاثير فعاليّتهاي درماني و انجام مهارتهاي مربوط به مراحل مختلف درمان، نيازمند تمرين درماني است و بطور عامّ با استفاده از اين تمرينات كه بصورت تمرينات پاسيو یا غیرفعّال ، كشش پاسيو ، تمرينات فعّال ، فعّال كمكي ، فعّال مقاومتي و كشش فعّال انجام ميگيرد اهداف زير را دنبال ميكنيم:
1. افزايش آگاهي از الگوهاي حركتي طبيعي و پيشرفت پاسخهاي حركتي ارادي و غير ارادي
2. افزايش قدرت تحمّل و الگوهاي حركتي قابل قبول كه موجب تغيير شكل نميشود
3. افزايش هماهنگي (Co-ordination)
4. افزايش قدرت عضله يا گروه عضلاني خاصّ
5. كاهش يا رفع محدوديّت دامنه حركتي مفاصل
6. افزايش تحمّل كاري و بدني از طريق افزايش قدرت
7. جلو گيري از پيشرفت يا رفع كانتراکچرهاي عضلانی

 

موارد كاربرد تمرين درماني

تمرین درمانی ،بيشترين تأثير را در اختلالات ارتوپديک نظیر شكستگي ها ، التهاب مفاصل ، آرتروز مفاصل ، دردهاي عضلاني ، اختلالات نورولوژيك مانند اختلالات نورن محركه تحتاني (LMN) ، بيماريها و ضايعات طناب نخاعي براي مثال پرولاپس دیسك بين مهره ای و… دارد.
موارد عدم كاربرد تمرین درمانی:
اين تمرينات براي كساني كه دچار اقزايش تون عضلاني (اسپاستیسيتي) و فاقد كنترل ارادي حركات ميباشند مفيد نيستند. دراين قبيل افراد بهتر است از تكنيكهاي PNF و الگوهاي سینرژيك جهت شكستن اسپاستيسيتي با تأكيد بر سطوح رفلكسي بيمار استفاده نمائيم.

Translate »